|
دو شنبه 11 دی 1391برچسب:, :: 22:14 :: نويسنده : آیسین
عزیزکم جونم مردم دوووووووست دارم خیلی زیاد کریسمست مبارک این اولین باریه که می خوام تو کریسمس به کسی هدیه بدم نمی خوام تا فردا بدم دعا کن شبی کارت پستال گیرم بیاد آخه ساعت10:30 جونم خیلی دوست دارم امیدوارم ازم دلخور نباشی. دوووووووووووووووووووووووست دارم کریسمست مبارک همسری مهربان تر از جانم می بوسمت کریسمس به همه شما دوستانم مبارک نظرات شما عزیزان:
آره ... خبر داره ....
شاید ..... من اصلا به اون دو تا دختر محل نمیدم .... اما بیشتر وققتا که میرم شهرستان مجبورم برم خونه ی اونا .... اون دوتا نوه های عمه ام هستند .... نمیشه نرم خونشون اما محلشون نمیذارم ولی بازم توی مدرسه شون جلوی فائزه و بقیه دوستاشون درباره من حرف میزنند و میگن گردن بند ، النگو ، گوشواره و ... براشون گرفتم !! من روحم هم از این کارا خبر نداره منم از وجود اون دوتا نگرانم .... آخرش بینمون تفرقه نندازه . همین کار رو میکنم اما نه هر روز .... آخر هفته ها (چهارشنبه) شب تا شنبه شب تا صبح قبل از رفتن به مدرسه ، با هم اس بازی میکنم ولی نمیدونم براش چی بفرستم .... فقط باهش شوخی میکنم ... از هم درباره همه چی سوال میپرسیم ، چند تا عبارت عاشقانه برای هم میفرستیم و .... حتی صبح جمعه ، یا ظهر جمعه و صبح شنبه قبل از رفتن به مدرسه به هم زنگ میزنیم . درسم رو هم میخونم .... من معدل دوره راهنماییم بیست بود و پارسال نوزده و نود و سه .... المپیاد هم تا به حال مرحله اول قبول شدم و توی آزمون های گاج ، کانون و گزینه دو ، درس زیست رو رتبه یک کشور گرفتم و ریاضی و فیزیک رو 90 درصد زدم ... از بابت درس مشکلی ندارم .... فقط از شک که اگه ایجاد بشه میترسم ..... خدا هم تنها کسیه که میدونه من واقعا چقدر اون رو دوست دارم .... حتی از خواهر کوچیکم بیشتر دوستش دارم .... ولی توی ایام امتحانا با هم در ارتباط نیستیم چون درس داریم دیگه .... خیلی ها که یه چیزی میدونند میگن خیلی بدبختی این همه دختر خوب و بی مشکل توی مشهد هست ، رفتی سراغ اون .... منم بهشون میگم من عاشقش شدم و برام این چیزا مهم نیست چون حل میشه .... مهم اینه که عشقمون دو طرفه هست .
سلام .... مرسی که سر زدید ..... منم لینکتون کردم .....
راهنماییاتون خیلی مفید بود ولی یه مشکلی هست .... به این موضوع هم توجه کنید که شما و آقای همسری با هم زن و شوهرید و حداقلش دانشجو هستید و به هم میرسید .... اما من و فائزه دو تا نوجوانیم که من 15 سال و چند ماه و اون 13 سال و چند ماهشه ، هنوز کسی به عشقمون خبر نداره ، توی دوتا شهر جداییم (اون بچه ی شهرستانی هست که ما اصالتا اون جایی هستیم و من بچه مشهد . البته من اعیاد ، تعطیلی ها ، تاستون و ... میرم اونجا تا حتی برای یک لحظه هم که شده ببینمش اون هم گه گاهی با خانوادش میاد مشهد و یه جایی با هم قرار میذاریم) ، توی خانواده امان دو تا دختر هستند که دوستای فائزه اند و اونا عاشقم هستند ولی من هیچ حسی نسبت به اونا ندارم و فقط میرند و پیش فائزه بلف میزنند که این برای ما این کار رو کرد ، اون کار رو کرد و .... در حالی که دروغ میگند . باتوجه به این شرایط شما به عنوان یک زن و یک فرد با تجربه به من بگید چه جوری عشقم رو بهش (فائزه) اثبات کنم؟ پاسخ:سلام ممنون
|